این روز ها دلم هوای نمی دانم کجا را کرده ...
این روز ها که نمی دانم چه روز هایی است ...
نمی دانم در لحظه ی نبودشان باید چه کرد ...
این روز ها از خدا دورم ...
اما دل تنگشم عجیب ...
کاش خودش بیاید و پیش قدم برای آغوش گرفتنم شود ...
این روز ها دلم هوای خیلی چیز ها را می کند ...
دلم هوای بودن...
هوای رفتن ...
هوای خندیدن ...
هوای گریستن آسمان ...
راستی ...
چند وقتی است باران با دیار ما قهر کرده ...
کویر دل تشنه ی باران است ...
شاید که فرجی حاصل شود ...
شاید که نور سویی بتابد ...
و نمی دانم از کجای این قلم این سوز سرازیر شده ...
سوز قلم ...سوز نی چوپان همیشه منتظر است ...
دل تنگ تو ام چتر بارانی ...
دل تنگ همیشگی تو !!!
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/09/29 - 02:47